آینههای موازی
روزی آن عارف۱ را گفتند که: سرّ توحید را به مثالی روشن بیان کن! گفت: دو آیینه و سیبی.
------------------------------------------------------------------------------------------
پی نوشت:
۱- نجیب الدین علی بن بزغش شیرازی از عارفان مشهور قرن هفتم هجری است. به طوریکه جامی نوشته است: «پدر وی از امنای تجار و اغنیاء کبار بود، از شام به شیراز آمده و در آنجا متأهل و متوطن شده بود، شبی وی در خواب دید که امیرالمؤمنین علی (ع) پیش وی طعامی آورد و با وی بخورد و وی را بشارت داد که حق سبحانه و تعالی ترا فرزندی نجیب و صالح خواهد داد. چون آن فرزند بزادی، وی را علی نام نهاد بنام حضرت امیر، و لقب نجیب الدین کرد. وی از بدایت حال محبت فقرا می ورزید و با ایشان مینشست. هر چند پدر٬ وی را لباسهای فاخر میساخت و طعامهای لذیذ میداد به آن التفات نمیکرد و میگفت من جامهی زنان نمیپوشم و طعام نازکان نمیخورم و جامه هایی پشمین میپوشید و طعامهای بی تکلف میخورد...» (منبع)
WOW!!!! عجب تشبيه زيبايی! ....از امام رضا چه خبر؟!
سلام.متنهات خيلی با حال هستن!
آقا تبريک ميگم هم سال نو هم موفقيت علمی تون رو به امير ديدار مجدد
بهشت دل عزیز، سلام! نمی دانم در کجای مطلبم، از جبر سخن گفتم!؟ نمی دانم! اگر کسی هم از جبر سخن گفته باشد، شمایید! آنچه نوشتید "انه اضحک و ابکی" -درست یا غلط- را می توان دلیل جبر دانست، حالا چه فرقی می کند اول اضحک را گفته باشد یا ابکی را... اگر واقعیتش را بگویم، احساس می کنم منظورتان را درست درک نکردم.
سلام خوبی عزيز ممنون از اينکه بهم سر زدی - واقعا منو شرمنده کردی - وبلاگت عاليه بخدا - من همه ی مطالبت رو خوندم يکی ار يکی زيبا تر موفق باشی دوست دارم دوستی مون بيشتر بشه باشه مسيح جان می خوام دم مسيحايی تو هميشه رو وبلاگم باشه باشه
وقتی که سکوت صاحب سبک شود گنجشک دلت مقلد کبک شود دست درست رفيق آپم.
www.sorrowdancer.persianblog.ir
قلم خوبی داری آرزوی توفيق.