جاهطلبی Ambition
جاه طلبی در فارسی معنای مثبتی ندارد اما در زبان انگلیسی یک مفهوم مثبت و قابل احترام است. منظور من از جاه طلبی همان Ambition است که فرهنگ آریانپور آن را «بلند همتی، جاه طلبی، آرزو» ترجمه کرده و لغتنامهی کمبریج در تعریف آن میگوید:
a strong desire for success, achievement, power or wealth: یعنی علاقه و میل شدید برای موفقیت٬ پیروزی٬ قدرت یا ثروت. اوایلی که به کانادا آمده بودم مثل همه دنبال یک موضوع مناسب برای تحقیق دکترا میگشتم. سراغ هر موضوعی که میرفتم یکجایش ایراد داشت. بعضی موضوعات خیلی تئوری بودند. بعضی ها به امکانات عملی احتیاج داشتند که در دانشگاه ما نبود٬ بعضی ها نیاز به سرمایهگذاری زیاد داشتند ... یک روز خسته از پرسه زدنها و به نتیجه نرسیدنها پیش استادم رفتم. گفتم من تصمیم گرفتهام روی یک موضوع معمولی کار کنم. استاد پرسید چرا؟ گفتم من که نمیخواهم جایزهی نوبل بگیرم ... نگاهی به من کرد و با لحنی پدرانه گفت : "پس امبیشنات چی میشه؟ جاهطلبیات کجا رفته؟ "حالا هم هر وقت تیشهی تحقیقام به سنگ میخورد (درست مثل همین الان!) به یاد این جمله میافتم...
یک آقای احتمالا چینی مدتی است پیشنهاد یک کار تحقیقاتی مشترک داده... اینکه میگویم احتمالا چینی به خاطر اینه که انگلیسی رو خیلی خوب صحبت میکنه٬ چشمهاش هم بادامی نیست٬ صورتش هم مثل دایره گرد نیست٬ دماغش هم بفهمی نفهمی به خودمان برده! فوق لیسانسش در زمینهی هوش مصنوعی بوده... بنده خدا آمد یک ساعت رطب و یابس بافت که این کار رو بکنیم.. آن کار را بکنیم... شرکت بزنیم... مقاله چاپ کنیم.. network درست کنیم . اولین قرارمان ساعت ۸ بود یعنی نیم ساعت بعد از افطار.
لیوان چای را نزدیک لبم برده بودم که در زد. خلاصه از ثواب افطار اول وقت محروم شدیم. بهش گفتم هفتهی بعد ساعت هشت و نیم بیا. یک ربع به هشت آمد! خدا وکیلی تا حالا شده ما ایرانیها وقتی با یک کسی قرار داریم ۲ دقیقه زودتر بیاییم؟ بگذریم آقا! قرار شد من یک مسالهی میدانی را که راه حل کلاسیک دارد و خودمم هم در این زمینه یک روش جدید دارم برایش تعریف کنم و او یک راه حل غیرکلاسیک با استفاده از روشهای هوش مصنوعی برایش پیدا کند. پیشنهاد دادم اول برود توی اینترنت یه کم بیل بزند ببیند این موضوع قبل از ما به عقل کسی رسیده یا نه؟ امشب دوباره قرار داشتیم. فهمیدم بیچاره هفتهی قبل تورنتو بوده و از آنجا خودش را به دانشگاه ما رسانده. یعنی 120 کیلومتر رانندگی کرده تا به قرار برسد. یک مقداری بحث کردیم من هم کمی در زمینهی هوش مصنوعی مطالعه کرده بودم. چندتا روش پیشنهاد کردم اما اون معتقد بود که این روشها ۱۰ سال قدمت دارند و باید دنبال یک روش جدیدتر باشیم. یک ساعتی که بحث کردیم یک دفعه زد به صحرای کربلا... میگفت من توی دورهی فوق نتونستم مقاله چاپ کنم و خیلی احساس کمبود میکنم. دوست دارم دکترا بخوونم اما از طرفی دلم نمیخواد استاد دانشگاه بشم یعنی پایین ترین شغلی که توی ذهنم دارم استادی دانشگاهه. میگفت میدونی گاهی یه چراغ توی ذهنم روشن میشه (گفتم خدا رحم کنه لابد بعدش میخواد بگه یه هالهی نور دور سرم میبینم بعدش هم میگه میخوام دنیا رو اداره کنم!)
یه سوال بی جواب دارم. چطور میشه دو نفر از جایی مثل استانفورد فارغالتحصیل بشن و فقط تئوری خونده باشن اما بعدش یه شرکت بزنن و کارشون بگیره و پولدار ترین آدمهای دنیا بشن (احتمالا منظورش موسسان Google بودن) به نظرم اینجور آدمها شهود (intuition) دارند!
گفتم به نظر من شهود حاصل دانایی و تمرین زیاد هست مثلا تو نمیتونی امواج الکترومغناطیس رو ببینی اما وقتی ۱۰ سال با الکترومغناطیس سروکله بزنی و ریاضیات مساله رو بدونی دیگه به شهود میرسی و میتونی با دستت خطوط میدانهای الکترومغناطیسی رو توی هوا رسم کنی. اما اینجور آدمهایی که اشاره کردی سه تا ویژگی مهم دارند ۱) درک درستی از نیازهای جامعه دارند ۲) شجاعت و قدرت ریسک دارند و ۳) حس جاهطلبی دارند و به اون چیزی که دارند راضی نیستند...
این نظر من بود. شما چی فکر میکنید؟
سلام استاد.منم چند مدت به اين رسيدم که به قول شما همين جاه طلبی باعث پيشرفت تو خيلی چيزا می شهواما اشکال کار اينجاست که اگه اين ميل کنترل شده نباشه آدم رو به جاهای خوبی نمي بره ان شااله که خودش قدرت کنترلش رو هم به ما بده راستی ما رو از دعای خيرتون محروم نکنيد
سلام علیکم و . . . آقا جان دعوا ندارد همتون انگور رو می خواید. در عرصه ی مترویه حدیثی قایل نظر آمد از مولا علی. فرمودند :بدانچه در دست داری راضی باش و بدانچه در فکر داری مشتاق( یه چیزی تو این مایه ها البته الان از وقت افطار رد شده و می شود هر چیزی را به هرکسی بست...) مارو وقتش از یاد نبرید
با سلام. آن صحبتی که کردم راجع به مبايل تلوزيون بود با استاندارد وان سگ که در ژاپن الان استفاده می شود و شايد هم بتوانند با رزولوشن بالا پخش کنند. لينک به اطلاعاتش را در قسمت وب سايت اين پيام گزاشتم. التماس دعا
خیلی ممنون از جوابتون صاحب بهشت دل،اما من از خودم میپرسم که آیا راضی و قانع بودن با abition داشتن در تضاد نیست؟ شما وقتی به نون و پنیرت راضی هستی که انگیزهای برای به دست آوردن چیز بیشتر نخواهی داشت. این بیشتر خواهیه که هلت میده بری دنبال بوقلمون. اگر آدمهای اولیه به در غار بودن راضی بودن و خدا رو شکر میکردن که هیچکس بیرون نمیومد. گزینه « راضی باش اما تلاش کن» به نظر من بی مفهومه. من وقتی راضیم راضیم دیگه! چرا دیگه برم دنبال چیز بهتر؟
سلام براتون ارزوی سربلندی وموفقيت دارم برای لحظاتی منو با نوشته هاتون به شيراز برديد و اشک منو در اورديداميدوارم سال ديگه ماه رمضون شيراز باشيم نمی دونم ايا مادر مهربونتون الان شيراز هستند يا نه ولی حتما مثل مادر شوهر من برای ديدار پسرش لحظه شماری می کنه به اميد اينکه زودتر شما رو ببينند.عباداتون قبول حق
بعد از شب قدر سعی میکنم جواب مفصل تری بدهم. فعلا این جملات را از معراجالسعاده ملا احمد نراقی ملاحظه بفرمایید: «برای مال فوايد بسيار و آفات بى شمارى است و تميز خوب و بد آن در نهايت دشواری است زيرا كه: از نبودن مال صفت فقر و احتياج به وچود می آید و از وجود آن غنا و ثروت حاصل مى شود و اين هر دو صفتى است كه خدا بندگان خود را به آنها امتحان مى فرمايد. و از براى فقير دو حالت متصور است: حرص و قناعت.كه يكى محمود و ديگرى مذموم است. و حريص بر دو قسم است: يكى: حريصى است كه: حرص آن به كسب و صنعت كردن است بدون طمع درمال مردم. و ديگرى آنكه: حرص او به گرفتن مال مردم به زور و ظلم يا به تكدى و سؤال است. و هر دو طايفه هلاك اند.گو طايفه آخر بدتر از اولى باشد. و از براى غنى نيز دو حالت است: امساك و بذل.يكى ممدوح و ديگرى مذموم. و بذل هم بر دو نوع است: ميانه روى و اسراف. که اولی محمود و دومى مذموم است و غيراينها از جميع اين امور امورى هستند كه فهميدن آنها مشكل است.و كسى كه طالب مال باشد بايد اول تميز ميان نيك و بد اين حالت بكند و طريقه نيك آن را پيشنهاد خودسازد تا نجات يابد.» میبينيد که مساله پيچيده است و نيازمند بحث مف
Allah enhances in guidance those who are guided and lasting righteous deeds are better with your lord in reward and better in return !
نمازوروزتون مقبول.می خواستم خواهش کنم اگر ميشه درباره خوارج بيشتر توضيح دهيد اينکه چه تفکری داشتند وچرا به اينجا کشيده شدند يه سئوال ديگه هم داشتم واقعا توی اين دهه اخر ماه مبارک چه کار بايد کرد التماس دعا.ياحق
مهمترين کاری که توصيه شده بحث علمی است و منظور از علم در بيشتر موارد علم توحيد و مشتقات آن است. به عنوان مثال میشود يک آيه از قرآن را در نظر گرفت مثل آيه ۱۵ سورهی فاطر يا ۱۸۶ بقره یا هر آیهی دیگر و روی معانی مختلف آن فکر کرد... اگر حوصلهی دعا خواندن داريد قسمتهايی از ابو حمزه را زمزمه کنيد... سعی کنيد يک صفت خوب اخلاقی در شما متولد شود يا به قول آن بزرگوار يک قدم از جايی که هستيد فراتر آييد... دعا کردن برای ديگران هم کار خيلی خوبی است.
سلام یه clip است به نام high hopes اثر مرحومpink floyd که ما subtitle شو با اسم arash asadpoorدر استنفورد مشاهده کردیم. با موضوع فوق مرتبطه اگه به دستتون رسیسد مشاهده بفرمایید از حکمت خالی نیست